عکسهای یک دونه دختر من یگانه جون
اینجا با دوستای مامانی رفته بودیم جنگل
با خانم ولیزاده معلم پیش دبستانی اخرین روز مدرسه تون بود که جشن گرفته بودن
دهمین روز بدنیا امدن داداش امیرحسین
ا
اینجا جنگل نهالستان نکا ست با دوستای مامانی رفته بودیم
روز اول مدرسه دخترم با خوشحالی صبح زود بیدار شد میگفت مامانم شب تا صبح بشه خوابم نگرفت دلم میخواست زودتر برم مدرسه
رفته بودیم جنگل با عمه اینا بابا براتون تاب درست کرد همه با هم رفتین روی تاب بابایی رو بگو یه تابو شما پنج نفر
اینجام حرم امام رضا توهم دوست داشتی با مامان نماز بخونی چادر سرت کردی
اینجام با عمو جون وعمه اینا رفته بودیم ییلاق
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی